اگر به سویت اینچنین دویده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من
خیال عشق خوشتر از خیال تو
They follow me home
Disturbing my sleep
But I´ll find a place
A place where they cannot find me
Maybe I´m lost
Maybe I´m scared
But too many times
I´ve closed the doors behind me
قبل ترها بغض را فرو میخوردم
حالا اما
بغض مرا فرو میبرد در خود ...
و باز هم عطش خاموش نخواهد شد
امتحان سختیه...
وقتی حرکتت روی دایره باشه و حتما بخوای تا آخر بری دیگه هیچ فرقی نمیکنه از کدوم طرف بری ، چپ یا راست ! بالا یا پایین ! فقط نقطه شروعت مهمه که البته با یه کم اغماض اونم خیلی اهمیتی نداره . آخر خط همیشه یکیه هیچ ربطیم نداره که تو بهترین کاری که میتونستی رو انجام دادی یا نه ؟ تند رفتی یا کند ؟
پ.ن : این قضیه به راحتی قابل تعمیم به ۳ بعد است .
پ.ن۲ : ۲ راه برای فرار از این قضیه وجود داره که به عنوان تمرین به خواننده واگذار میشه (از راههای سوم به بعد هم استقبال میشه)
همیشه جایی میرسد که باید چشمها را بست و گفت : که تمام شد
میدانی ... لحظه ها میروند و خاطره ها میمانند تا همیشه
و من تمام آن خاطره ها و تمام این دلتنگیها را دوست میدارم
سخت است به جایی رسیدن که بدانی دیگر هیچ کاری نمیتوان کرد ...
آری این هم تمام شد
و من ماندم و ...
I hope you don't understand
میدونی بدترین حالت اینه که حتی ندونی در آینده چه اتفاقی بیفته خوبه !
ندونی حداقل چی باید دعا کنی...
I hope you don't understand
آدمایی که دروغ میگن یا خیلی ترسو ان یا خسیسن ...
و من فکر میکنم بزرگترین دروغگوها به دسته اول اختصاص دارن
پ.ن . روی خیلی تاکید دارما
-What’s the matter Mama?
-I’m dying Forrest
-Why are you dying Mama?
-It’s my time
It’s just my time
Don’t you be afraid sweetheart
Death is just a part of life
Something we’re all destined to do
I didn’t know it
Bu I was destined to be your mama
I did the best I could
-You did good
-Well I happen to believe you make your own destiny
You have to do the best with what God gave you
-What’s my destiny Mama?
-You’re going to have to figure that out of yourself
Life is a box of chocolates Forrest
You never know what you’re going to get